چیزهای جالبی که از والدینمان آموختیم



اگر می خواهید همدیگه رو بکشید برید بیرون! من تازه اینجا رو تمیز کردم!


دعا:


دعا کن سر جاش باشه وگرنه…!


منطق:


به خاطر اینکه من می گم!


آینده نگری:


اگر از اون تاب بیافتی و گردنت بشکنه محاله با خودم ببرمت خرید!


رعایت آداب غذا خوردن:


موقع غذا خودن دهنت رو ببند!


توجه:


اگر بدونی پشت گوش هات چقدر چرکه!


استقامت:


تا وقتی کلم بروکلی هاتو نخوردی از جات تکون نمی خوری!


چرخه ی زندگی:


من تورو به دنیا آوردم و اگر بخوام خودم هم شرت رو از این دنیا می کنم!


اصلاح رفتار:


تو دیگه مثل بابات رفتار نکن!


قناعت:


میلیون ها بچه کم شانس توی دنیا هستن که آرزو می کردن من مادرشون بودم!


انتظار:


وایسا برسیم خونه…


مراقب از خود:


ژاکتت رو بپوش! یه جوری رفتار می کنی انگار من که مادرتم نمی دونم کی سردت میشه!


رشد کردن:


اگر اسفناج نخوری بزرگ نمیشی!


کنایه:


گریه می کنی؟ حالا یه کاری می کنم که واقعا اشکت در بیاد!


ژنتیک:


باید به خاطر ژن بابات باشه!


اصل و نصب:


این چه وضع اتاقه؟ مگه تو طویله به دنیا اومدی؟


خرد:


وقتی به سن من برسی می فهمی!


عدالت:


یه روزی بچه داری میشی و امیدوارم بچه هات عین خودت بشن

پروانه


دو تا پيرمرد با هم قدم می زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن.

پيرمرد اول: «من و زنم ديروز به يه رستوران رفتيم که هم خيلي شيک و تر تميز و با کلاس بود، هم کيفيت غذاش خيلي خوب بود و هم قيمت غذاش مناسب بود

پيرمرد دوم: «اِ... چه جالب. پس لازم شد ما هم يه شب بريم اونجا... اسم رستوران چی بود؟»

پيرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چيزی يادش نيومد. بعد پرسيد: «ببين، يه حشره ای هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش می کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه می دارن، اسمش چيه؟»

پيرمرددوم: «پروانه؟»

پيرمرد اول: «آره!» بعد با فرياد رو به پيرزنها: «پروانه!پروانه ! اون رستورانی که ديروز رفتيم اسمش چی بود؟!!!»



غضنفر با دوستش شب میرن خونه ی یه آخونده میمونن
موقع خواب غضنفر به دوستش میگه :
صبح منو واسه نماز بیدار کن ، دوستش میگه باشه و میخوابن ,صبح که
میشه ، غضنفر رو بیدار میکنه
غضنفر اشتباهی به جای کلاه خودش عمامه آخونده رو میزاره سرش و میره دست و صورتش رو بشوره ,یهو خودش رو تو آیینه میبینه میزنه زیر خنده میگه :
به این نفهم گفتم صبح منو بیدار کنه ها ، رفته آخونده رو بیدار کرده

چشمک رابطه دو چشم باهم


آیا از رابطه دو چشم باهم آگاهی دارید؟

هیچ گاه یکدیگر را نمی بینند

باهم مژه میزنند

باهم حرکت میکنند

باهم اشک میریزنند

باهم می بینند

باهم می خوابند

با ارتباط عمیق باهم شراکت دارند

ولی وقتی یک زن را می بینند یکی چشمک میزنه و دیگری نمیزنه !

 

 

نتیجه اخلاقی قضیه:

زنها توانائی قطع هر ارتباطی را دارند !